سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
افسردگي در بين نوجوانان بيشتر از آنچه قبلاً فكر ميكردند،
رايج تر شده است. نوجواني كه بنظر گوشهگير و تنها ميرسد، در بيشتر موارد درگير يك
دوره حل مسئله است. در حاليكه براي برخي ديگر يك مشكل جدي تر است كه حتي در مواردي
ميتواند منجر به خودكشي شود. نوجوانان افسرده احساس غمگيني ميكنند و ممكن است اين
حالت را بعنوان احساس بيكسي استنباط نمايند. معمولاً اينگونه نوجوانان در ارتباطات
خود با خانواده و دوستان راحت نيستند. آنها اغلب توانايي تمركز حواس ضعيفي دارند، در
شروع عمل و اقدامات خودانگيخته بينهايت مشكل دارند، تغييرات قابل توجهي در نحوه تفكر
و رفتار آنها مشاهده ميشود، اغلب اوقات در طول شب با اختلالات خواب مواجهند و تغييراتي
در الگوهاي غذاخوردن آنها مشاهده ميشود، ممكن است احساس شديد خستگي كنند، انگار خود
را بزور حركت ميدهند يا برعكس برخي از آنان بسيار پرانرژي هستند، ممكن است احساس گناه
يا بيارزشي كنند. نوجواني كه مبتلا به بيماري افسردگي است، اگر كمكي كه به آن نياز
دارد دريافت نكند، ممكن است اقدام به خودكشي نمايد. بطور عادي نوجوانان وقتي كه غمگين
باشند درباره غمشان شكايت يا صحبت ميكنند و سعي ميكنند كه براي رفع آن كاري كنند.
بطور كلي افراد در نوجواني از والدينشان دور ميشوند و بيشتر با همسالان خود تماس و
ارتباط برقرار ميكنند. تفاوت بين غم معمولي نوجوانان و افسردگي بستگي به مدت زمان،
شدت و ميزان انحراف خلق از خلق و رفتار معمول نوجوان دارد. نوجوانان به دلايل مختلف
غمگين ميشوند. نوجواناني كه بطور ممتد تحت فشار رواني هستند، افسرده ميشوند و اين
موارد بيشتر در خانوادههايي اتفاق ميافتد كه مورد مشابهي در بين اعضاي خانواده از
افسردگي وجود داشته است.
علائم افسردگي نوجوانان
درصورتي كه متوجه شديد حداقل 3 مورد يا بيشتر از موارد ذيل بمدت
دوهفته يا بيشتر ادامه دارد احتمال ابتلا به افسردگي نوجواني وجود دارد:
- گريه كردن، غمگيني يا بداخلاقي
- گوشه گيري (احتراز از دوستان، فعاليتها و وقايع اجتماعي)
- مشكلات خواب
- مشكلات تغذيه
- افت عملكرد مدرسه اي
- فعاليت زيادي يا فقدان فعاليت انرژي
- احساس گناه يا خودكم بيني
- خستگي بيش از حد و دائمي
- اشتغال ذهني بيش از حد در مورد مرگ، مردن يا آرزوي مرگ
اگر نوجواني كه مبتلا به افسردگي است كمكي دريافت نكند ممكن
است بعنوان يك راه فرار از اين موقعيت، اقدام به خودكشي نمايد.
چهارنشانهاي كه احتمال اقدام به خودكشي را مشخص ميكند عبارتند
از :
1- تهديد يا صحبت كردن در مورد كشتن خود
2- ابراز آمادگي براي مرگ مثل بخشيدن مايملك خود، وصيتنامه، نامههاي
وداع، يا خداحافظي كردن)
نوجواناني كه هر كدام از اين علائم را نشان دهند بايستي حتماً
به روانپزشك ارجاع شوند و كمك تخصصي ويژه دريافت كنند. اگر احساس ميكنيد كه نوجوان
شما ممكن است از افسردگي رنج ببرد پيشنهاد ميشود كه نسبت به ارجاع او به يك متخصص
باتجربه بهداشت روان و انجام ارزيابي دقيق اقدام نماييد.
چند نكته مهم
- در اجراي انضباط از تقويت مثبت استفاده كنيد. شرمساري و تنبيه
در برقراري انضباط ممكن است باعث بروز احساس بيارزشي و عدم كفايت در اداره امور زندگي
در نوجوان گردد.
- از ابراز حمايت بيش از حد و راهنمايي بي حد به نوجوان احتراز
كنيد. حمايت بيش از حد امكان هر گونه بروز اشتباهي را از نوجوان مي گيرد. هدايت و
راهنمايي بيش از حد در زمينه آنچه كه بايد و آنچه كه نبايد توسط والدين باعث ميشود
كه نوجوان فكر كند آنها به او اعتماد ندارند.
- انتظار پذيرش مطلق از طرف نوجوان خود نداشته باشيد.
- از نوجوان خود انتظار تكميل و برآوردن آرزوها و اهداف ناكام
خود را نداشته باشيد.
مجدداً ذكر ميگردد كه گاهگاهي احساس ناخشنودي در بين نوجوانان
شايع است.
كمكهايي كه شما ميتوانيد بكنيد:
- داوطلب گوش دادن به صحبتهاي آنان باشيد. زماني را واقعاً صرف
نوجوان خود كنيد. احساس نكنيد كه هميشه بايد توان پاسخگويي به سئوالات آنها را داشته
باشيد . فقط گوش كنيد.
- مسئله مطرح شده توسط آنها را كاملاً جدي بدانيد. آن مسئله ممكن
است براي شما مهم نباشد ولي براي آنها اهميت دارد. به نوجوان خود نشان دهيد كه مورد
توجه شماست و سعي در درك او داريد.
- نوجوان خود را تنها نگذاريد. بيان اين جمله كمكي به نوجوان نميكند:
«چيزي نشده، سرت را بالا بگير، فردا حتماً روز بهتري خواهد بود، مسئلهاي كه بوجود
آمده براي او كاملاً جدي و واقعي است.
- نوجوان را تشويق كنيد كه با ساير بزرگسالان نيز همانند شما صحبت
كند. به او پيشنهاد كنيد كه به آنها بعنوان يك دوست بزرگسال اعتماد كند. (اين افراد
مورد اعتماد والدين باشند)
- سعي كنيد نشان دهيد كه آنها برايتان اهميت دارند. آنها ممكن
است از شما دوري كنند. در كنار آنها بمانيد. سعي كنيد شرايطي را فراهم كنيد كه با شما
كاري را بطور مشترك انجام دهند. به آنان تأكيد نكنيد كه بايستي شاد باشند. با آنها
و احوالشان كنار بياييد.
- به موقع به آنها پيشنهاد كمك كنيد. دريافت كمك به موقع مانع
از فرورفتن نوجوان در افسردگي عميق تر ميشود و پيشگيري از بروز اختلال ميگردد.
- سعي كنيد تا علت اندوه نوجوان را دريابيد . منشاء غم كجاست؟
با درك منشاء بروز غم نوجوان بهترين وسيله براي آزادساختن خود از اثرات آنرا در اختيار
دارد.
- انتظار طرد داشته باشيد. اگر سعي در ارتباط يا حمايت از نوجوان
افسردهاي را داريد تعجب نكنيد كه گاهي پاسخهاي منفي و يا رفتار تحريك پذيري نشان دهند.
اين وضعيت را شخصي و خصوصي تعبير نكنيد. يك اصل مهم صبوري و تحمل است.
- بخاطر داشته باشيد كه شما نميتوانيد مسئول اعمال شخص ديگري
كه تحت فشار رواني يا افسردگي يا افكار خودكشي است باشيد. آنچه كه شما ميتوانيد انجام
دهيد ايفاي نقش بعنوان يك دوست مسئول علاقمند در كنار نوجوان به هنگام موقعيتهاي سخت
ميباشد. در اين برهمه زماني ميتوانيد به نگرانيهاي آنها گوش كنيد، از آنها حمايت
كنيد و براي دريافت كمكهاي تخصصي آنها را راهنمايي و ارجاع دهيد.
از عملکرد ذهن پیروی
می کند، چه بطور ارادی انتخاب شده باشند یا بطور اتوماتیک بیان شده باشند. با ورود
افکار خلاف جسم بسرعت در بیماری و تباهی فرو می رود؛ تحت فرمان شادی و افکار زیبا ملبس
به جوانی و زیبایی می شود.
بیماری و سلامتی، مانند شرایط، ریشه در اندیشه دارد. افکار بیمار
خودشان را از طریق جسمی بیمار بروز خواهند داد. معلوم شده است که افکار ترس انسان را
به سرعت یک گلوله می کشد، و افکار بیمار پیوسته هزاران نفر را یقینا می کشند گرچه با
سرعت کمتر. افرادی که با ترس از بیماری زندگی می کنند کسانی هستند که آنرا می گیرند.
اضطراب بسرعت کل بدن را تضعیف می کند، و آنرا برای ورود بیماری باز می کند؛ و افکار
نادرست، حتی اگر بصورت جسمانی آزاد نشوند، بزودی سیستم عصبی را خرد خواهند کرد.
افکار نیرومند، خالص، و شاد جسم را قدرتمند و زیبا می کنند.
جسم یک ابزار لطیف و انعطاف پذیر است، که به آسانی به افکاری که تحت تاثیرشان قرار
می گیرد پاسخ می دهد، و عادتهای فکری اثرات خودشان را، خوب یا بد، برآن خواهند گذاشت.
انسانها تا وقتی که افکار ناپاک منتشر می کنند، پیوسته خون ناخالص
و مسموم خواهند داشت. زندگی و جسم پاک از یک قلب پاک حاصل می شود. ذهن الوده یک زندگی
الوده و جسم فاسدی را بوجود می آورد. فکر منشأ عمل ، زندگی و مظهر است ؛ این منشأ را
پالایش کنید، و همه چیز پالایش خواهد شد.
اگر جسم تان را کامل کنید، از ذهن تان محافظت می کنید. اگر جسم
تان را تجدید کنید، ذهن تان را زیبا می کنید. افکار بداندیش، حسادت، نامایدی، اندوهگینی،
سلامتی و زیبایی جسم را غارت می کنند. یک چهره عبوس تصادفا بوجود نمی آید؛ با افکار
عبوس ایجاد می شود. چروکهایی که از شکل می اندازند ناشی از بیخردی، هوس و غرور هستند.
من زن نود و شش ساله ای را می شناسم که چهره معصوم و درخشان
یک دختر را دارد. مرد میانسالی را می شناسم که صورتش طرحی ناموزون گرفته است. یکی ناشی
از خلق مطبوع و روشن است؛ دیگری نتیجه هوس و ناخشنود است.
همانطور که نمی توانید یک منزل مطبوع و سرحال داشته باشید مگراینکه
هوا و آفتاب را آزادانه در اتاقهایتان پذیرا باشید، بنابراین یک بدن نیرومند و درخشان،
خوشحال، یا سیمای آرام تنها می تواند ناشی از پذیرش آزادانه افکار شاد و حسن نیست و
آرامش در ذهن باشد.
در چهره های مسن چین و چروک های ناشی از همدردی وجود دارد، دیگری
توسط افکار نیرومند و پاک، دیگری آثار هوس است. کیست که نتواند آنها را تمییز دهد؟
برای کسانی که درست زندگی کرده اند، سن آرام، زیبا، و به نرمی جاافتاده است، مانند
غروب آفتاب. من اخیرا فیلسوفی را در بستر مرگ دیدم. او جز به سال پیر نبود. او به مطبوعی
و آرامی که زندگی کرده بود مرد.
هیچ پزشکی مانند اندیشه شاد برای از بین بردن بیماریهای بدن
وجود ندارد؛ تسلایی مانند حسن نیت برای از بین بردن سایه های اندوه و غم وجود ندارد.
زندگی مداوم با افکار مریض، هوس، بدگمانی و حسد محبوس شدن در یک سوراخ زندان خودساخته
است. اما خوب اندیشیدن به همه، شاد بودن با همه، یادگیری صبورانه برای یافتن خوبی در
همه – چنین افکار غیرخودخواهانه ای دروازه های بهشت هستند؛ و اقامت روزمره در افکار
صلح و دوستی نسبت به همه مخلوقات صلح فراوان برای دارندگانش ارمغان می آورد.
برای آن که سیستم توزیع خوب کار کند و برای رضایت بخش بودن عملکرد آن باید
اشکلات هر بخشی از آن جدا و ازبقیه ی سیستم با سرعتی که امکان دارد قطع کرد. در حقیقت،
اگر ممکن باشد باید از بوقوع پیوستن چنین اشکالاتی جلوگیری کرد. ابزار اصلی برای انجام
این امر شامل : فیوزها، تقسیم کننده های خودکار، وصل کننده های مجّدد، کلیدهای مدار،
برق گیرها یا اضافه جهش گیرها می باشد. با این حال موفقیّت به هماهنگی این وسایل بستگی
داردبه طوری که عملکردشان با یکدیگر منافاتی نداشته باشد. نمودار1-5 نشان می دهد که
این ابزار به کدام قسمت این سیستم مرتبط می شوند.
2-1 فیوزهاچیست؟
ویژگی جریان – زمان.
اساساً یک فیوز شامل یک اِلمنت فلزی است که وقتی جریان بیش از حدی از میان آن جاری
می شود، المنت ذوب می شود. مقدار(بزرگی ) جریان بیش از اندازه به طور معکوسی با طول
مدت آن متغیّر خواهدبود. این ویژگی جریان زمان نه تنها بوسیله ی نوعی فلز استفاده شده
وابعاد آن (شامل شکل آن) تعیین شده است، بلکه همچنین با نوعی ضمیمه های آن ومحافظ نیز
تعیین شده است. مورد دومی نه تنها بر زمان ذوب تأثیر می گذارد بلکه، برزمان تخلیه ی
قوس نورهم تأثیر می گذارد. پس ((زمان تخلیه ی )) فیوز، حاصل جمع زمان ذوب زمان تخلیه
ی قوس نور می باشد. به نمودار 1-5 و 2-5 مراجعه نمایید. اشاره می کند که در منحنی b در نمودار3-5، زمان تخلیه برای مقدار معینی از جریان
نسبت به منحنی a کمتر است، از این
رو، فیوز با ویژگی b که به عنوان ((فیوز
محکم )) رجوع شده، با فیوز منحنی a مقایسه می شود.
فیوزهای سریع برحسب ولتاژ، توانایی حمل عادی جریان را ارزیابی می کنند
و معمولاً ویژگی های قطع را توسط منحنی های جریان زمان نشان می دهند. در واقع هر منحنی
مُعرف ارتباطی بین پایین ترین و بالاترین زمان تخلیه برای یک فیوز خاص می باشد.
هماهنگی فیوز. تعداد، سرعت و نوع ابزار قطع کننده که در نمودار 1-5 نشان
داده شده، به سیستم ولتاژ، جریان عادی، بالاترین خطای جریان و بخش ها وتجهیزات مرتبط
با آن ها، بستگی دارد و شرایط عادی دیگر. این ابزار معمولاً در مدار شاخه ای بخش خای
درونی قرار گرفته اند، و باید طوری هماهنگ شوند که تنها بخش آسیب دیده را از جریان
باز دارند.
2-2 فیوزهای تکرار کننده
(تقویت کننده)
فیوزهای ردیفی که گاهی 2 تایی و 3تایی (هر فاز ) نصب می شوند، به عنوان
فیوزهای تکرار کننده شناخته شده اند که دارای وقفه زمانی بین هر دو واحد فیوز می باشند.
زمانی که اشتباهی رخ می دهد، فیوز اول می پرد و فیوز دوم به طور خودکار و با باز شدن
فیوز اول، در مدار قرار می گیرد. اگر این اشتباه ادامه یابد، فیوز دوم می پرد، اگر
فیوز سوّمی هم باشد، این فرضیه تکرار می شود. اگر اشتباه همیشگی است، تمام فیوزها خواهند
پرید و بخش آسیب دیده از مدار جریان بازداشته می شوند. جایی که خازن خا برای تغذیه
کنندگان به منظور اصلاح عامل قدرت به کار می روند.
فیوزها برای محافظت ردیف از گروه آسیب دیده ( وبرعکس) انتخاب می شوند و
همچنین باید برای تقسیم شدن و ابزار دیگر مدار واقع در پشت منبع هماهنگ باشند.
3-2 فیوز های ترانسفورماتور چیست
فیوزهای در قمست اولیه از ترانسفورماتورهای توزیع بکار می روند تا نه تنها
در موقع اشتباه در ترانسفورماتور یا قسمت ثانویه، بلکه همچنین وقتی که بار عادی دو
ترانسفورماتور آن قدر زیاد می شود که نقصی در شرف وقوع است، ترانسفورماتور را از مدار
قطع می کنند. فیوزها در قسمت ثانویه ترانسفورماتور را از اشتباهات و یا بار اضافی در
مدار ثانویه به کار رفته، محافظت می کند.
ویژگی های فیوز اولیه، حد وسط و سازشی بین محافظت از اشتباه و محافظت از
بار اضافی می باشد، با این وجود، فیوز باید با فیوزهای دیگر در آن ردیف هماهنگ باشد.
تلاش برای حل این مسأله، ترانسفورماتور های کاملاً خود محافظ CSR هستند که در آن فیوز اولیه با ویژگی های تنها براساس محافظت در برابر خطا،
در میان مخزن ترانسفورماتور قرارگرفته اند. (برای تشخیص آن راخط اتصال نامیده اند).
در حالی که حفاظت بار اضافی در قسمت ثانویه ی ترانسفورماتور که در میان مخزن قرار گرفته
است، توسط کلیدهای مداری با ولتاژ پایین انجام می شود. کلیدهای مدار تنها بار باز می
شوند، با این وجود باید به صورت دستی دوباره بسته شوند.
فیوزها درقسمت ردیفی محافظت کننده ها در شبکه های ثانویه با ولتاژ پایین
تأمین شده اند. این ها محافظت تقویت کننده در مواقعی هستند که محافظ نمی تواند در طول
تغذیه از شبکه به فیوز اولیه باز شود وقتی که آسیب دیده اند و یا به طور آگاهانه به
زمین متصل شده اند.
فیوزهای ثانویه که محدود کننده
نیز می نامند، در هنگام اتصال شبکه های اصلی ثانویه تأمین شده اند تا بخش های آسیب
دیده ی شبکه های اصلی ثانویه را جدا کنند و از گسترش آتش سوزی در رساناها (معمولاً
در سیستم های برق ) جلوگیری کنند جایی که جریان کافی خطا برای سوزاندن آن سیم ها وجود
ندارد پس در بخش کوچکی از شبکه های اصلی تخلیه می شوند.
نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبهپروري دارد.نظامهاي آموزشي نخبهپرور با شناسايي دانشآموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است.از طرفي نخبگان را مي توان در دو طيف تجزيهگرا و تركيبگرا دستهبندي نمود. نخبگان تجزيهگرا توان و استعدادشان در يك زمينه مشخص علمي و نظري، به صورت محض متمركز شده و نخبگان تركيبگرا توانائي بروز عملياتي نخبگي خود را در شرايط بيثبات، متغيّر، و دشوار، در حوزههاي چندزمينهاي و بين رشتهاي، دارند. در مقاله حاضر، زمينههاي مناسب براي فعاليت نخبگان تجزيهگرا و تركيبگرا با تأكيد بر نياز كشور مورد بررسي قرار ميگيرد. سپس مشخصهها و نيازمنديهاي برنامه درسي مناسب براي پرورش نخبگان تجزيهگرا و تركيبگرا در دو طيف برنامه درسي تجزيهگرا و برنامه درسي تركيبگرا مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
كلمات كليدي: نخبگان تجزيه گرا، نخبگان تركيب گرا، برنامه درسي نخبه پرور، برنامه درسي تجزيه گرا، برنامه درسي تركيب گرا
Curriculumapproach for elite education with emphasis onIran چكيده
Abstract
نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبهپروري دارد. نظامهاي آموزشي نخبهپرور با شناسايي دانشآموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. Serious approach to Iran's educational system has elitism. elitism educational systems to identify students with potential, intelligent, talented and capable, and to provide appropriate, are trying to develop their potential talents and abilities.در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است.Meanwhile, the main elements of the curriculum and the underlying tools and approaches for achieving the educational systems elitism iselitism.از طرفي نخبگان را مي توان در دو طيف تجزيهگرا و تركيبگرا دستهبندي نمود.However, the elites can be categorized in two spectra analysis oriented and oriented composition.Ability and talent in a specific field analysis orientedelite scientific and theoretical, to focus upon and develop the operational capability oriented composition elite of the elite in the unstable, variable, and difficult, and in interdisciplinary areas Severalfieldhave.At present, suitable areas for activities and oriented composition eliteanalysis orientedelitewith emphasis on the need to be examined.The features and requirements for curriculum development and elite analysis orientedcomposition.curriculumanalysis oriented and curriculum oriented composition two spectra is discussed.
كلمات كليدي: نخبگان تجزيه گرا، نخبگان تركيب گرا، برنامه درسي نخبه پرور، برنامه درسي تجزيه گرا، برنامه درسي تركيب گراKey words: analysis orientedelite,oriented composition elite, elitism curriculum, curriculumanalysis oriented elite, curriculumoriented composition elite
مقدمه:
نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبهپروري دارد.نظامهاي آموزشي نخبهپرور[2] با شناسايي دانشآموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است. برنامه درسي مي تواند با اتخاذ رويكرد مناسب جهت تربيت نخبگاني كه بتوانند در انواع محيط ها به كار پرداخته و توانايي هاي بالقوه خود را آشكار نمايند. برنامه درسي به عنوان يكي از ستون هاي الزامي سازه علوم تربيتي نقش بي بديلي در عملكرد هاي تربيتي داشته است. و حتي پا را از قلمرو رسمي بودن بيرون گذاشته، فرايند هاي غير رسمي را در بر گرفته است.(اسكندري، 1387)، ما در اين مقاله به بررسي دو طيف از برنامه درسي در آموزش نخبگان مي پردازيم و از مزايا و معايب هر كدام سخن به ميان مي آوريم، با توجه به اينكه در اين مقاله روي سخن ما در مورد رويكرد هاي برنامه درسي است، از تعريف برنامه درسي خودداري نموديم و آن را به عنوان دانش پيشين خواننده تصور نموده ايم.
رويكردهاي برنامه درسي:
در يك تقسيم بندي مي توان رويكرد هاي برنامه درسي را به 2 طيف كلي تقسيم نمود، كه در اين تقسيم بندي از يك سو برنامه درسي تجزيه گرا وجود دارد و از سوي ديگر برنامه درسي تركيب گرا كه در اينجا به توضيح اجمالي هريك از اين رويكردها مي پردازيم:
رويكرد تجزيه گرا:
رويكرد تجزيه گرا يا رويكرد موضوع محور با هدف دستیابى به رشد و تحول شناختى و دانش و اطلاعات موجود در موضوع درسى است(فتحى و اجارگاه، 1377). در اين رويكرد دانش درسي به موضوعات كاملا مجزا تقسيم بندي مي شوند و هر كتاب درسي به موضوع خاصي مي پردازد و آن موضوع را بررسي مي نمايد به عنوان مثال وقتي دانش آموز سركلاس جغرافيا قرار مي گيرد، معلم تمام سعي خود را بر آن دارد كه فقط موضوعاتي كه مرتبط به جغرافياست به وي بياموزد، و از طرح مسائل غير مرتبط با موضوع به طور جدي خودداري مي نمايد، زيرا وي معتقد است كه مسائلي غير از موضع درسكلاس وي در كلاس هاي ديگر مطرح مي گردد. دانش آموز در اين رويكرد توانايي بسيار ضعيفي در ارتباط دادن موضوعات درسي به هم خواهند داشت و در بهره گيري دانش خود در محيط واقعي با مشكل مواجه مي گردند. در اين رويكرد علاو بر روش سخنرانى، از سایر روشهاى آموزشى، همچون مباحثه، کنفرانس، (گزارش شفاهى)، مناظره و مانند آن نیز، در کلاس استفاده مىشود).میلر، ترجمه مهرمحمدى، 1379)
رويكرد تركيب گرا:
در رويكرد تركيب گرا مفاد درسي به صورت بستههائي تركيب شده از موضوعات در زمينههاي مختلف و مرتبط به فراگيران ارائه ميشود. و موضوعات درسي به عنوان مسائل و مباحثي كه كاملا از هم جدا هستند در نظر گرفته نمي شوند. يا به تعبير دكتر مهر محمدي برنامه درسي تركيبي، درهمآمیختن حوزههاى محتوایى یا موضوعات درسى است که به طور جداگانه و مجزا از یکدیگر در نظامهاى آموزشى سنتى در برنامه درسى مدارس گنجانده شده است(مهرمحمدى، 1378) و در برنامههاى درسى تلفیقى دانشآموزان ارتباط برنامهها را با زندگى واقعى و عینى در مىیابند و توانایى مواجهه با مسایل زندگى در آنها به وجود مىآید.(مهرمحمدى، 1380)
نخبه و نخبه پروي:
نخبه در لغت به معنی برگزیده،زبده،بهین،انتخابشده هرچیزیو یا هر شخص و صاحب فکر و اندیشهای را گویند که دارای توانمندی و مهارت فکری و سازماندهی باشد. (دهخدا، ج 13)، به منظور حفظ و حمایت از نخبگان و نظام شایستهسالاری و همچنین استفاده صحیح و مناسب از ظرفیتهای علمی آنان در جهت توسعه کشور،ایجاب میکندمتناسب با دانش و هنر روز،زیرساختها و شرایط لازم را برای تقویت و بالندگی شایستگان فراهم سازیم و از سوی دیگر،آسیبها و چالشهای اساسی را مورد شناسایی قرار داده و در جهت جلوگیری از آفتها و عوامل آسیبرسان اقدام شایستهای به عمل آوریم. ( سالار، 1383)، در واقع هر كشوري براي رسيدن به رشد و بالندگي مورد نظر خويش نيازمند توجه ويژه به نخبگان و پروش آنان است، در اين راه عوامل زيادي موثر و تاثير گذار جلوه مي نمايند كه توجه به آنان امري ضروري در پرورش نخبگان و به ويژه جلوگيري از مهاجرت آنان است، برنامه درسي به عنوان عاملي بسيار مهم نقش مهمي را در اين رابطه بازي مي نمايد.
رويکرد نخبهپروري در نظام آموزشي ايران و جهان
حمايت از نخبگان و ايجاد فرصت رشد براي آنان، از وظايف مهم نهادهاي اجتماعي و به ويژه نهاد تعليم و تربيت است. اين وظيفه گاه به عنوان وظيفه شاخص و محوري در برخي از نظامهاي آموزشي ظاهر ميشود. به عبارت ديگر، در برخي نظامهاي آموزشي رويکردي جدي به نخبهپروري مشاهده ميشود. در اين ميان، برنامه درسي به معناي گسترده آن يعني طرحي جهت آماده کردن مجموعهاي از فرصتهاي يادگيري براي افراد تحت تعليم (خوي نژاد، 1380) از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است. به عبارت ديگر، برنامه درسي ميتواند امکان تحقق نخبهپروري را در نظامهاي آموزشي نخبهپرور فراهم بکند. نظامهاي آموزشي نخبهپرور با شناسايي دانش آموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، تحت برنامه درسي ويژهاي سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند و افرادي را تربيت کنند که در آينده با در دست گرفتن پستهاي مديريتي و تخصصي، کشورشان را به سوي پيشرفت و توسعه سوق دهند. نظام آموزشي ايران نيز از جمله کشورهايي است که رويکردي جدي به نخبهپروري دارد. برگزاري جشنوارهها و المپيادهاي گوناگون، ايجاد مدارس و دورههاي ويژه براي دانشآموزان تيزهوش و داراي استعدادهاي ويژه، برگزاري امتحانات متعدد براي آماده سازي عمومي و تهييج دانش آموزان براي شركت در المپيادها، و نيز سنجش كيفيت عملكرد نظام آموزشي براساس ميزان المپياديهاي موفق، برخي از نشانههاي گرايش نظام آموزشي ايران به نخبهپروري است. اما مسئله قابل تأمل اين است كه درصد بسياري از نخبگان پرورش يافته در ايران، به کشورهاي ديگر مهاجرت كرده يا مسائل روحي و رواني متعددي دسته و پنجه نرم مي كنند. در واقع پديده فرار مغزها تبديل به يك معزل جهاني شده است و نظريه نظام جهاني[3]يکي از نظريههاي تبيين کننده فرار مغزها است. در اين نظريه، سرمايهداري تاريخي به عنوان سيستمي تعريف ميشود كه انباشت بي انتهاي سرمايه، هدف و غايت اقتصادي است. اين سياست اقتصادي به مبادله فرهنگي نابرابر بين كشورهاي پيرامون و مركز ميانجامد. در نتيجه اين نابرابري، جريان سرمايه خالص زيادي از كشورهاي پيرامون به مركز سرازير ميشود. فرايند فرار مغزها نيز قسمتي از فرايند كلي انباشت سرمايه از كشورهاي پيرامون به مركز محسوب ميشود. بنابراين، در نظريه نظام جهاني تفاوت توسعه اقتصادي در كشورهاي پيرامون و مركز منجر به مهاجرت بين المللي ميشود. جريان كالاها، خدمات، اطلاعات، سرمايه، و نيروي كار يك رابطه مبادله نامتقارن را بين كشورهاي مركز و پيرامون منعكس ميكند که به پيشرفت مركز و پسرفت پيرامون ميانجامد (Peacock & Hoover, 1998).
چرا نخبگان ايراني مهاجرت ميکنند؟
در پژوهشي، صالحيعمران (1385) بر اساس مفاهيم نظريه جاذبه- دافعه[4] به بررسي علل مهاجرت نخبگان از ديدگاه اعضاي هيات علمي پرداخته است. بر اين اساس مهمترين عوامل رانشي و درون مرزي موثر در مهاجرت نخبگان علمي به خارج از کشور به ترتيب اهميت عبارت بودند از: عدم توجه اجتماعي به ارزش فعاليتهاي علمي، نبود تسهيلات لازم براي پژوهش، پايين بودن حقوق و دستمزد و احساس وجود تبعيض و نابرابري در جامعه، و دسترسي محدود به منابع علمي. همچنين جاذبهها و مولفههاي برونمرزي موثر در مهاجرت نخبگان علمي به ترتيب اهميت شامل: امکانات مادي و رفاهي بهتر براي زندگي، ارتقاء رشد علمي و حرفهاي، وجود فرصتهاي شغلي بهتر، دسترسي به حقوق و دستمزد بيشتر، آسايش رواني و اجتماعي بهتر براي خود و خانواده، علاقه به زندگي در يک جامعه بدون احساس تبعيض، و ارتباط بهتر تخصص با نيازهاي جامعه خارجي هستد (صالحي عمران، 1385).
طايفي (1380) نيز به بررسي علل خروج نيروهاي متخصص از کشور پرداخته است. در اين تحقيق دو جامعه ايرانيان متخصص مقيم خارج از کشور و متخصصان ايراني که قصد خارج شدن از کشور را دارند مورد بررسي قرار گرفتند. علل اصلي رانشي و کششي نزد دو جامعه مورد بررسي به ترتيب اهميت به شرح جداول 1 و 2 است:
جدول 1 - علل رانشي مهاجرت نخبگان
متخصصان مقيم خارج
متخصصان با قصد عزيمت
1- عدم اطمينان به آينده خود و خانواده
1- عدم تعادل درآمد و هزينه
2- افزايش فاصله طبقاتي
2- نبود آزادي فردي و اجتماعي و مسائل طبقاتي
3- محدوديت آزادي
3 - نبود امکانات ادامه تحصيل و عدم استفده از متخصصان
4- فرهنگ ناکارآ
4- فرصتهاي شغلي محدود و تبعيض در استخدام
5- کمبود امکانات تحقيقاتي
5- بي عدالتي و پارتي بازي
جدول 2- علل کششي مهاجرت نخبگان
متخصصان مقيم خارج
متخصصان با قصد عزيمت
1- فرصت ادامه تحصيل
1- رفاه اقتصادي
2- رفاه اجتماعي
2- وجود امکانات براي ادامه تحصيل
3- تعادل هزينه و درآمد
3- وجود فرصتهاي شغلي و عدم تبعيض در استخدام
4- وجود فرصتهاي شغلي و توجه به مهارت و شايستگي
4- آزادي سياسي و اجتماعي
5- سيستم آموزشي کارآ
5- مهاجرت و تشويق اقوام و دوستان
در پژوهش ديگري، شاه آبادي و ديگران (1385) به بررسي عوامل موثر بر فرار مغزها در ايران پرداخته است. بر اساس نتايج به دست آمده در اين پژوهش، نرخ بيکاري موثرترين عامل اقتصادي بر فرار مغزها است که ارتباط مثبت و معني داري با فرار مغزها دارد.بر اساس تحقيقات مذکور مهاجرت نخبگان دلايلي نظير شرايط رفاهي، فرهنگ و نظاير آن دارد. در واقع، عوامل مختلفي در مهاجرت نخبگان تاثير دارد. بدين لحاظ، در ريشه يابي علل مهاجرت نخبگان داشتن نگاه جامع و سيستمي امري ضروري و اجتناب ناپذير است.
برنامه درسي و نقش آن در تربيت نخبگان
برنامه درسي به چه ميزان در تربيت نخبگان موثر است؟ آيا ما نخبگان را به صورتي تربيت ميكنيم كه آنان در آينده بتوانند به جايگاه در خور خود دستيابند؟آيا آنچه كه در برنامه درسي يك نظام آموزشي نظير نظام آموزشي كشور ايران گنجانده شده است، و رويكرد اتخاذ شده در اين برنامه درسي، ميتواند نقشي را در افزايش يا كاهش مهاجرت نخبگان داشته باشد؟ آيا ميتوان نخبگان را به گونهاي پرورش داد كه بهترين شرايط براي بروز و رشد نخبگي خود را در كشور خود بيابند؟
برنامه درسي يكي از عوامل تاثير گذار در آموزش نخبگان و عامل بازدارنده از به وقوع پيوستن اتفاقات ناگوار همچون مهاجرت نخبگان است.بر اساس دسته بندي سه گانهاي كه در مورد عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان ارائه شد، برنامه درسي نيز از سه وجه در مهاجرت نخبگان موثر باشد.
در وجه اول، برنامه درسي با ارتقاء دانش عمومي و سطح تخصصي جامعه، ميتواند منجر به بهبود وضعيت عمومي جامعه و افزايش مطلوبيت آن، رفاه بيشتر، و در نتيجه كاهش مهاجرت گردد.
در وجه دوم، برنامه درسي ميتواند با ايجاد باورها و شكل دادن مناسب ارزشها، مطابق با موازين ارزشي موجود در جامعه مهاجر فرست، منجر به ايجاد مطلوبيت شرايط فرهنگي جامعه و كاهش مهاجرت گردد. و بالعکس آن، برنامه درسي ميتواند با آرمان قراردادن و شكل دادن ارزشهاي متجلي شده در كشورهاي مقصد، و از بين بردن ارزشهاي متجلي شده در كشور مبداء، منجر به افزايش مهاجرت گردد.
در وجه سوم نيز، برنامه درسي ميتواند با ارائه آموزشهاي مناسب به افراد در سطوح عمومي، تخصصي، و نيز نخبگان، نوع خاصي از مهارتها و دانش را در فراگيران ايجاد نمايد كه توان بهتري براي كاربست يافتهها و آموختههاي خود در شرايط كشور خود را داشته باشند. و نيز بالعكس، برنامه درسي ميتواند افراد، متخصصين و نخبگاني را تربيت كند كه توانائيهاي خاص آنان قابليت كاربرد در محيط و شرايط كشور خود را نداشته باشد.
با توجه به عمومي بودن دامنه وجوه اول و دوم، و همچنين آموزشهاي سطوح عمومي و تخصصي در وجه سوم، و نيز با توجه به موضوع بحث حاضر، در ادامه مقاله، به دامنه تاثير برنامه درسي در وجه سوم آن و در محدوه تربيت نخبگان متمركز ميشويم. بر اين اساس، ابتدا لازم است به اين موضوع توجه كنيم كه آيا مقوله پرورش نخبگان به صورت خاص، در كشوري نظير ايران معنادار است يا خير. سپس، رويكردهاي متفاوتي که برنامهدرسي ميتواند از منظر وجه سوم، شرايط مختلفي براي كاربست يافتههاي نخبگان فراهم سازد را مورد بحث و بررسي قرار دهيم. و در نهايت رويكردي كه شرايط مطلوبتري از منظر اين وجه فراهم ميسازد را مورد توجه و بررسي بيشتر قرار ميدهيم.
رويكردهاي برنامه درسي تجزيهگرا و برنامه درسي تركيبگرا در آموزش نخبگان
نكته قابل توجه اين است كه نوع برنامه درسي رايج در كشورهاي در حال توسعه گرايش زيادي به تربيت نخبگان در رويكرد تجزيهگرا دارد. به عبارت ديگر كشورهاي در حال توسعه، تلاش خود را براي تربيت متخصصين و نخبگاني صرف ميكنند، كه امكان كاربست يافتههاي خود را در كشورهاي خود نداشته، و مجبور به مهاجرت هستند. به عبارت ديگر، نخبگان را نيز ميتوان براي فعاليت در شرايط نامناسبي كه معمولا در كشورهاي در حال توسعه وجود دارد، تربيت نمود. اما تربيت نخبگان براي چنين شرايطي بايد داراي چه خصوصياتي باشد؟ براي پاسخ به اين سوال، بايد به خصوصيات اجمالي برنامهدرسي در دو رويكرد تجزيهگرا و تركيبگرا بپردازيم.
جدول 3، برخي از وجوه تمايز و خصوصيات رويكردهاي برنامه درسي تجزيهگرا و برنامه درسي تركيبگرا را مورد اشاره قرار ميدهد. در مورد سازوكارهاي عملي در رويكرد تركيبگرا به (مجيدي 80) و (مجيدي 86) نگاه كنيد.
جدول 3– برخي از وجوه تمايز و خصوصيات رويكردهاي برنامه درسي در تربيت نخبگان
رويكرد برنامه درسي تجزيهگرا
رويكرد برنامه درسي تركيبگرا
مفاد درسي به صورت مستقل و مجزا از هم به فراگيران ارائه ميشود.
مفاد درسي به صورت بستههائي تركيب شده از موضوعات در زمينههاي مختلف و مرتبط به فراگيران ارائه ميشود.
موضوعات به صورت مستقل، پله پله و سلسله مراتبي، و در جلسات مخصوص به خود و به صورت متمايز ارائه ميشود.
ارائه تدريجي و توأم موضوع در جلسات مختلف و مرتبط، و شكل گيري تدريجي يادگيري در موضوعات در سطوح و لايههاي مختلف به صورت مرحله به مرحله و تدريجي صورت ميگيرد.
تا موضوع پيشنياز فراگرفته نشده باشد، موضوع پس نياز مجاز به طرح نيست.
موضوعات پيشنياز و پس نياز بارها و در شرايط مختلف، بنا به نياز و خصوصيات فعاليتهاي درسي و كلاسي به صورت توأم و بدون تقدم و تأخر الزامي ارائه ميشوند.
بر دروس پايه تاكيد بيش از حد ميشود و تمام دروس در دروس پايه خلاصه ميشود.
بر آموزش مهارتهاي زندگي، و مهارتهاي انجام فعاليتهاي علمي و تخصصي و مديريت خود و كار تاكيد ميشود.
جزئيات مفاد، محتوا و دانشي كه بايد فراگير ياد بگيرد، تعيين ميشود.
بر آموزش چگونه يادگرفتن و انتقال فرادانش به جاي دانش تاكيد ميشود.
بر حفظ كردن جزئيات مفاد و محتوا تاكيد ميشود.
بر انتقال روح موضوع و يافتن بصيرت در درك ابعاد مسئله تاكيد ميشود.
ارزيابي(Evaluation) تماما از جنس سنجش (Assessment) محسوب ميشود.
ارزيابي تا حد زيادي بصيرتي و توصيفي است.
تاكيد بر امتحانات مكرر است.
تاكيد بر تجربه مبتني بر اكتشاف و شهود شخصي مكرر و مستمر است.
تاكيد بر سنجش خرده اهداف آموزشي است. (اهداف آموزشي به صورت خرد تعيين و دنبال ميشود).
بر اهداف كلان آموزشي تاكيد ميشود.
آموزش موضوع محور است.
آموزش مسئله محور است.
آموزش در محيط كاملا خشك و انتزاعي كلاس و كتاب درسي و امتحان صورت ميگيرد.
آموزش در محيط حتيالامكان بسيار نزديك به شرايط كاربرد اتفاق ميافتد. شخص عملا مسائل را در شرايطي مسئله محور، پروژه محور و عملياتي تجربه ميكند.
فراگير منفعل، و شنونده و گيرنده محتواي از پيش تعيين شده است.
فراگير، فعال و در تعامل جدي در فرايند يادگيري، و داراي نقش اساسي در تعيين مسير آموزشي، مبتني بر استعدادهاي شخصي است.
فارغالتحصيلان، توانمند در انجام كارهاي كليشهاي و از پيش تعيين شده در حوزه مشخص تربيت ميشوند. توان فعاليت در كارهائي نظير مونتاژ و نگهداري را دارند.
فارغالتحصيلان، توانمند در انجام كارهاي متنوع، در شرايط محيط واقعي، ارائه خلاقيت در فعاليتها و تصميم گيريها، و قدرت مديريت كار تربيت ميشوند. توان انجام طراحي و شكل دادن پديدهها و مصنوعات خلاقانه و جديد را دارند.
تمايزهاي محيط كار و فعاليتهاي تخصصي در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته
اما يك نخبه در يك كشور در حال توسعه نظير ايران، در مقايسه با يك كشور توسعه يافته، چه شرايط متفاوت و متمايزي را از نظر محيط كار تجربه ميكند؟برخي از مهمترين اين وجوه را بتوان به صورت اجمالي مورد اشاره قرار داد. جدول 4 وجوه مهمي از اين تمايز را ترسيم ميكند.
جدول 4– برخي از تمايزهاي محيط و شرايط كار از منظر كاربست تخصص در سطح تخصصي يك نخبه
كشورهاي درحال توسعه
كشورهاي توسعه يافته
جايگاههاي نامشخص، وظايف ناهمگون، استفاده از تخصصها در خارج از جايگاه تخصصي خود، و بدون تعريف مشخص به شدت مشاهده ميشود.
جايگاههاي كاري و تخصصي كاملا مشخص، تعريف شده، و نهادينه شده است.
سازوكار مديريت پروژه در حوزههاي تخصصي به بلوغ نرسيده و جايگاه متخصصين در پروژه مشخص نيست.
سازوكار مديريت پروژه در حوزههاي تخصصي به بلوغ رسيده و جايگاه هر متخصص در پروژه كاملا تعريف شده و مشخص است.
ثبات در فعاليتهاي تخصصي وجود ندارد.
ثبات نسبي در فعاليتهاي تخصصي وجود دارد.
افراد در انجام فعاليت در سطوح بالاي تخصصي، پشتوانههاي تخصصي حوزههاي مرتبط را به سادگي دريافت نميكنند، و خود مجبور به درگير شدن در حوزههاي ديگر هستند.
افراد در انجام فعاليت در سطوح بالاي تخصصي، جايگاه مناسب تخصصي خود را يافته و خدمات، پشتوانهها و تعاملات لازم را در ساير حوزههاي تخصصي، بدون نياز به درگير شدن در آن حوزهها دريافت ميكند.
درك صحيح مديريت عمومي از فعاليتهاي تخصصي در سطح پائيني است. شرايط كاري ايجاد شده براي فعاليتهاي تخصصي در حوزههاي عمومي، بسيار دشوار و مستلزم درگير شدن خبره در حوزههاي عمومي فراواني است.
سازوكار فعاليتهاي تخصصي در مديريت عمومي وجود داشته و بارها تجربه شده است. شرايط كاري ايجاد شده براي فعاليتهاي تخصصي در حوزههاي عمومي، كاملا مشخص است و خبره معمولا در حوزههاي عمومي درگير نميشود.
در بسياري از حوزهها امكان دسترسي به خبرگان و متخصصان لازم وجود ندارد. ضمن آنكه سازوكار مشخصي براي يافتن متخصصان مورد نياز، و نيز جذب و پشتيباني مالي و رفاهي از آنها در پروژه وجود ندارد. به همين لحاظ بكارگيري متخصصين لازم در پروژهها متناسب با جايگاه نياز با دشواري انجام ميشود.
امكان دسترسي به خبرگان و متخصصان در حوزههاي مختلف وجود دارد، و سازوكارهاي يافتن متخصصان مورد نياز و نيز سازوكار جذب و پشتيباني مالي و رفاهي از آنها در پروژه وجود دارد. به همين لحاظ متخصصين لازم در پروژهها متناسب با جايگاه نياز آنها مشغول به كار ميشوند.
همكاري و تعاملات درون گروهي و برون گروهي، و بين موسسات فني و تخصصي بسيار ضعيف است، و افراد و گروهها، هر يك مستقلا براي خود به فعاليت ميپردازند؛ و از ياري ساير افراد و گروهها در يك كار منسجم بهرهمند نميشوند.
همكاري و تعاملات درون گروهي و برون گروهي، و بين موسسات فني و تخصصي نهادينه شده است. افراد و گروهها، در كارهاي تخصصي به شدت از همكاري و ياري يكديگر استفاده ميكنند.
تمايز درمهارت و دانش نخبگان
با نگاه اجمالي به وجوه تمايز قيد شده در رابطه با محيط و شرايط كار در کشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته، بلافاصله اين سوال در ذهن مجسم ميشود كه: "چه نخبگاني ميتوانند در شرايط بدون ثبات، تعريف نشده، بدون سازوكار و نامتجانس كشورهاي در حال توسعه فعاليت كنند؟". آيا اصولا هيچ نخبهاي توان فعاليت در چنين شرايطي را ندارد؟ پاسخ اين سئوال قائدتا منفي است؛ زيرا بسياري از نخبگان را مشاهده ميكنيم كه در همين شرايط نامطلوب فعاليت كرده، و اثر بخشي قابل ملاحظهاي هم داشتهاند. اما در مقابل بسياري از نخبگان را هم مشاهده ميكنيم كه در اين شرايط، توان ادامه فعاليت را نداشته، يا مجبور ميشوند در شرايط نامطلوب و حتي نامرتبط با حوزه تخصصي خود به فعاليت پرداخته و دچار مشكلات فراوان شوند، و يا مجبور به مهاجرت گردند. به نظر ميرسد از اين منظر بتوان دو دسته از نخبگان را از يكديگر تفكيك كرد. تفاوت اين دو دسته از نخبگان چيست؟ آيا نخبگان دسته اول داراي توانمنديهاي متفاوتي هستند؟ آيا ميتوان نخبگان را به گونهاي تربيت نمود كه داراي چنين توانمنديهائي باشند؟ جدول 5 به اجمال به تبيين تمايزهاي بين اين دو دسته از نخبگان ميپردازد. با توجه به خصوصياتي كه در اين جدول ذكر شده است، ما اين دو دسته از نخبگان را تركيبگرا (يا نخبگان تربيت شده با رويكرد تركيبگرا) و تجزيهگرا (يا نخبگان تربيت شده با رويكرد تجزيهگرا) ميناميم.
جدول 5– تمايزهاي موجود بين خصوصيات دو دسته نخبگان تركيبگرا و تجزيهگرا
خصوصيات نخبگان تجزيهگرا
خصوصيات نخبگان تركيبگرا
تنها در يك حوزه تخصصي كاملا مشخص داراي مهارت و دانش در سطح بسيار بالا است، اما در حوزههاي جنبي و مرتبط اصلا تخصص ندارد.
در مجموعهاي از حوزههاي به هم پيوسته داراي مهارت و دانش در سطح بالا و در برخي از آنها در سطح بسيار بالا است.
تنها توان فعاليت در حوزه زمينه تخصصي محدودي را دارد.
توان فعاليت در حوزههاي چند زمينهاي را دارد.
فعاليت در شرايط متغيير و بدون ثبات، براي وي امكان پذير نيست.
توان فعاليت در شرايط متغيير و بدون ثبات را دارد و متناسب با شرايط محيط خود را منطبق ميكند.
شرايط محيط كاري بايد از قبل براي او فراهم شده باشد.
توان فراهم كردن شرايط محيط كاري مناسب براي فعاليت مورد نظر و كارآفريني را دارد.
در نظام آموزشي مبتني بر رويكرد تجزيهگرا پرورش يافته است.
در نظام آموزشي مبتني بر رويكرد تركيبگرا پرورش يافته است.
توانائي مديريت كردن فعاليت تخصصي خود را حتي در حوزه تخصص خود ندارد.
ميتواند فعاليت تخصصي چند زمينهاي و پيچيدهاي را در شرايط مختلف مديريت كند.
با مقايسه جدول 4 و جدول 5 ميتوان دريافت كه نخبگان تجزيهگرا، تنها در صورتي توان كاربست يافتههاي خود را مييابند، كه شرايط مناسب و از پيش آماده شدهاي براي فعاليت آنها فراهم شده باشد. شرايطي كه معمولا در كشورهاي در حال توسعه كمتر يافت ميشود. اين نخبگان معمولا در كاربست دانش و مهارت خود، در كشورهاي درحال توسعه دچار مشكل ميشوند و به همين دليل به كشورهاي توسعه يافته مهاجرت ميكنند. اما نخبگان تركيبگرا توان فعاليت در هر دو دسته از كشورها را دارا هستند.
نتيجه گيري
مسائلي همچون جهاني شدن با تشديد شرايط ظهور و اثرگذاري نابرابريها ميان کشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته، و ايجاد يک بازار کار جهاني فرصتهاي جديدي به ويژه براي نيروي انساني متخصص و ماهر فراهم نموده و در نتيجه موجب افزايش مهاجرت نخبگان شده است. ايران نيز درگير پديده آموزش نخبگان و مهاجرت نخبگان است و بسياري از نخبگان ايراني به کشورهاي ديگر که عمدتا جزو کشورهاي توسعه يافته محسوب ميشوند، مهاجرت ميکنند. در مهاجرت نخبگان عوامل مختلفي دخالت دارند كه از مهمترين آنها ميتوان به عدم امکان و توان كاربست تواناييها و تخصص نخبگان در درون کشور خود اشاره کرد. محيطهاي كاري در كشورهاي در حال توسعه عموما به گونهاي است که نخبگان تجزيهگرا امکان كاربست دانش، مهارتها و تخصص خود را در كشورهاي خود ندارند ولي نخبگان تركيبگرا ميتوانند توانمنديهاي خود را در اين محيطها نيز بکار گيرند. اين در حالي است كه كشورهاي در حال توسعه، و از جمله ايران از يك سو به نخبهپروري و پرورش نخبگان اهتمام جدي دارند و از سوي ديگر، رويکرد برنامه درسي در اين كشورها گرايش به تربيت نخبگان تجزيهگرا دارد. در نتيجه نخبگان تربيت شده در کشورهاي در حال توسعه براي قرار گرفتن در محيطهاي کاري متناسب با تواناييها و تخصص خود به کشورهاي توسعه يافته مهاجرت ميکنند. به نظر ميرسد، برنامه درسي ميتواند در اين ميان نقشي اساسي در پرورش و تربيت نخبگان و همچنين کاهش مهاجرت آنان به کشورهاي توسعه يافته ايفا کند. ايران و ساير كشورهاي در حال توسعه ميتوانند با گرايش به سمت رويكرد تركيبگرا در برنامههاي درسي خود، نخبگان و متخصصيني را تربيت كنند كه بتوانند در شرايط ناپايدار، متغير، دشوار و بلوغ نايافته محيطهاي کاري کشور خود به فعاليت بپردازند، . از همين رو، طراحي معماري نظام آموزشي بايد با مد نظر قراردادن اين موضوع، رويكرد مناسبي را اتخاذ نموده و سازوكاري را فراهم آورد كه نظام آموزشي كشور، به عنوان يك ابزار اساسي براي ارتقاء منابع انساني متناسب با نيازمنديها و شرايط بومي کشور محسوب شود، تا نخبگان بتوانند توانمنديها و تخصص خود را در داخل کشور بکار گيرند.
منابع:
[1] اسكندري، حسين. (1387). برنامه درسي پنهان. تهران انتشارات نشر سيما
[2]خوينژاد،غلامرضا.(1380) روشهاي پژوهش در علوم تربيتي. انتشارات سمت
[5]شاه آبادي، ابوالفضل؛ كريم كشته، محمد حسين؛ محمودي، عبداله (1385)، بررسي عوامل موثر بر فرار مغزها (مطالعه موردي ايران)، پژوهشنامه بازرگاني، شماره 39: 81-39.
[6]صالحي عمران، ابراهيم (1385)، بررسي نگرش اعضاي هيئت علمي نسبت به علل مهاجرت نخبگان به خارج از كشور (مورد مطالعه: دانشگاه مازندران)، نامه علوم اجتماعي، شماره 28: 80-56.
[7] میلر، جى.پى(1379).نظریههاى برنامه درسى.ترجمه محمود مهرمحمدى، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاهها، چاپ اول
[8] مهرمحمدى، محمود(1378-1377).تلفیق در برنامه درسى:تاریخچه، ضرورت، معیارها و اشکال.مجله پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت،بهار 1378
[9] مهر محمدي، محمود.(1380). برنامه های درسی تلفیقی، رویکردی متفاوت با برنامه های درسی موضوع محوری/ دیسیپلینی (شیوه سنتی). مجله علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س). شماره 29
[10]مجيدي، اردوان، (1380) نظام برتر، آينده آموزش و آموزش آينده، نشر ترمه.
[11]مجيدي، اردوان، (1386) "مستندات مياني معماري كلان نظام آموزشي كشور براي جامعه اطلاعاتي"، موسسه مطالعات راهبردي فنآوري اطلاعات
[12]طايفي، علي (1380)، بررسي علل خروج نيروهاي متخصص از کشور و راهکارهاي کاهش آن، طرح نيازسنجي نيروي انساني متخصص و سياستگذاري توسعه منابع انساني کشور، تهران، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي.
[13] فتحى و اجارگاه، کوروش.(1377). اصول برنامه ریزى درسى.چاپ اول، انتشارات ایران زمین.
[14] Peacock, Walter Gillis. Greg A. Hoover. 1998. "Divergence and Convergence in International Development: A Decomposition Analysis of Inequality in the World System." American Sociological Review 53 (4): 838-852.
[1]دانشجوي كارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي دانشگاه مازندران
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان.
تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن جامعه نیز می شود. امروز ما شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماعی است در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد.
در اين تحقيق سعي براين شده است نگاهی هرچند مختصر به این پدیده اجتماعی انداخته و در مورد برخی از تاثیرات ان روی فرزندان به بحث و گفتگو بپردازیمو با این امید که در آینده شاهد کاهش میزان طلاق و از هم پاشی کانون خانواده ها باشیم.
مقدمه:
ضعف بنيه فرهنگي و عدم آگاهي و پايبندي به ايمان و تقيدات مذهبي خانوادهها، بخصوص در ميان والدين؛ به عنوان مهمترين عامل سستي روابط خانوادگي و در نتيجه افزايش طلاق در ايران اعلام شد.
معضلات اجتماعي مانند افزايش نرخ طلاق و گسترش اضطراب در ميان جوانان، اين روزها مورد بحث رسانه هاي همگاني و موضوع بسياري از همايش ها و سمينارها در سراسر کشور قرار گرفته و بسياري از آنها حاوي آمارهاي بسيار تکان دهنده اي است.
بي ترديد افزايش دامنه آفت هاي جامعه که بايد دست اندرکاران امور تعليم و تربيت و فرهنگ سازي کشور را به تامل و چاره انديشي اساسي وادارد، معلولي بيش نيست. براي تجهيز و مقابله با اين پديده هاي ناهنجار، ابتدا بايد علل و ريشه هاي بروز اين مساله مهم را شناسايي کنيم، در غير اين صورت هر راه حلي اگرچه با صرف هزينه هاي زياد، بي تاثير خواهد ماند. به اين ترتيب، درخواست طلاق هنگامي صادر مي شود که هرگونه اميد و تلاش براي دستيابي به کانون گرم زندگي مشترک بي پاسخ مي ماند و واقعيتهايي رخ مي دهد که دستيابي به آرزوها را ناممکن مي سازد و آنگاه تنها راه رهايي به جدايي ختم خواهد شد. اما روانشناسان معتقدند: زندگي مجموعه اي از افتادن ها و برخاستن ها، لذت ها و تلخکامي ها، خواب ها و بيداري هاي هدفدار است، اين که تصور کنيم همه امور بايد موافق ميل و خواسته ما تحقق پذيرد، تصويري اشتباه است.
اصولاً خانواده اي را نمي توان سراغ گرفت که در آن به هيچ وجه اختلاف فکر و سليقه وجود نداشته باشد، هر انساني ذوق و سليقه اي مخصوص به خود دارد. اما براي دستيابي به آرامش بايد اين ذوق و سليقه را به هم نزديک کرد، زيرا انسان ها تنها در سايه توافق ها مي توانند در کنار هم زندگي کنند نه اختلاف ها. از سوي ديگر، در زندگي مشترک بي اعتنايي به پيمان زندگي، خودخواهي ها و تنگ نظري ها، بي حوصلگي و بي توجهي به سرنوشت يکديگر، اختلاف در سليقه ها، فزون طلبي ها، تنوع جويي ها، عدم رعايت وظايف فرد است که "طلاق" را مي آفريند و اين پايان مشکلات نيست، بلکه سرآغاز ويراني است و معضلات جديد را به وجود مي آورد.
طلاق چيست؟
طلاق؛ نامي ساده و مفهومي پيچيده؛ پديدهاي منفور و نكوهش شده، اما رو به افزايش. فروپاشي نظام كوچكي كه تبعات زيادي دربر دارد و تاثيرهاي منفياش بر جامعه بويژه زنان و بچههاي طلاق غيرقابل انكار است؛ پديدهاي كه كمابيش از كنترل و پيشبيني خارج شده و جامعهشناسان را نگران كرده است.
در حقيقت همانگونه که پيوند بين افراد طبق آيين و قراردادهاي رسمي و اجتماعي برقرار مي شود. چنانچه طرفين نتوانند به دلايل گوناگون شخصيتي، محيطي و اجتماعي و … بايکديگر زندگي کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطي از هم جدا مي شوند .
از اين نظر خانواده همچون عمارتي است که زن و شوهر ستون هاي آن را تشکيل مي دهند و فروريختن هرستون استحکام و استواري عمارت را دچار تزلزل و گسستگي مي کند. طلاق با اين ديد، يکي از غامض ترين پديده هاي اجتماعي، ارکان خانواده را در هم ريخته و بيشتر اثرات مخرب خود را بر روي فرزندان برجاي مي گذارد. طلاق گسستن و فروپاشيدن و نابودي کانون گرم و آرامبخش زندگي است که اثرات جبران ناپذيري بر اعضاي خانواده مي گذارد.
در تحقيقي که توسط "جي هبر" (1990) صورت گرفت مشخص گرديد ازدواج هايي که به طلاق منجر شده اند، کاهش شديدي در اعتماد به نفس اعضاي خانواده به وجود مي آورد. چنين کمبودي مي تواند ماهيتي اجتماعي، رواني يا جسمي باشد. کاهش اعتماد به نفس درنتيجه طلاق منشا مهم اختلالات اعضاي خانواده در حين و بعد از طلاق مي باشد.
در اين تحقيق همچنين مشخص شد نه تنها طلاق سطح اعتماد اعضاي خانواده را کاهش مي دهد، بلکه باعث مي گردد يکي از طرفین يا هر دو به طور قابل ملاحظه اي احساس پوچي کنند. اين تحقيق مدلي را نشان مي دهد که در آن افراد از هم جدا شده به علت کاهش اعتماد محتاج همياري و کمک هستند. گذشته از اين طلاق پديده اي است که بر تمامي جوانب جمعيت يک جامعه اثر مي گذارد، زيرا از طرفي بر کميت جمعيت اثر مي نهد، يعني واحد مشروع و اساسي توليد مثل يعني خانواده را از هم مي پاشد، از طرف ديگر بر کيفيت جمعيت نيز اثر مي گذارد، زيرا موجب مي شود فرزنداني محروم از نعمت هاي خانواده تحويل جامعه گردند که احتمالاً فاقد سلامت کافي رواني در احراز مقام شهروندي يک جامعه اند. بنابراين آسيب اجتماعي ناشي از اين اقدام نه تنها متوجه اعضاي خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آينده مي باشد .
تاثیر طلاق بر فرزندان
مسئله طلاق را میتوان بحرانی پنداشت که آمارش نه تنها در مملكت ما، بلكه در تمام جهان رو به افزايش است. مشكلاتي از قبيل فقر، عدم درك متقابل، دخالت خانواده، اعتياد، ازدواج مجدد و غيره عواملي هستند كه اين آمار را بالا مي برند و كافي است كه در اين ميان يك راهنماي درست و منطقي وجود نداشته باشد. به اميد روزي كه هيچ گاه شاهد چنين اتفاقات تلخي نباشيم.
تأثيرات طلاق در فرزندان را مي توان به ترتيب زير طبقه بندي كرد:
?ـ ايجاد زمينه هاي وسواس در دختران و پسران:
( وسواس تكرار بدون اراده و افراطي اعمال و كارهاي روزمره است )
?ـ بروز افسردگي در كودكان و نوجوانان: در اين نوع بيماري اجتماعي، فرد فاقد احساس لذت يا درك كمتري از زندگي روزمره است، بي اشتهايي بر او چيره شده و خستگي به طور مداوم در ارگانيسم بدن وي مشاهده مي شود.
?ـ به وجود آوردن زمينه هاي اضطراب: در نوجوانان حالتي شبيه به احساس ترس، نگراني و تشويش به وجود مي آيد. در اين بيماري علائم بيم از آينده در رفتار نوجوانان مشهود است. نوجوان با توجه به سستي مباني خانواده از تفكر در مورد برنامه ريزي مدون براي حركت هاي دسته جمعي و گروهي وحشت دارد.
?ـ ايجاد روحيه پرخاشگري و عصيان در نوجوانان: نتيجه محروميت هاي مداوم از مهر و محبت پدري است. در اين نوع بيماري چون نوجوان امكان مذاكره حضوري و مستقيم و متقابل با پدر و مادر خود را نمي يابد و از طرفي سؤال هاي خود را بي جواب مي بيند، روحيه عصيان و پرخاشگري در او به وجود مي آيد. رفتارهاي پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجواناني كه خانواده هاي آنان از همديگر جدا شده اند كاملاً مشهود است.
?ـ بي قراري: اين بيماري با شدت و ضعف در نوجوانان خانواده هايي كه شاهد جدايي پدر و مادر خود بوده اند مشاهده مي شود. حالتي كه فرد در مقابل هرگونه عاملي تحريك پذير است يعني حتي در مقابل محرك هاي ضعيف عكس العمل شديد نشان مي دهد.
?ـ حسادت سوءظن و سماجت، در نوجوانان خانواده هايي كه والدين آنها از هم جدا شده اند اين حساسيت ها ديده شده است. اين گروه از نوجوانان در مقابل همراهان و همسالان خود حساسيت بيشتر و زياده از حد نشان مي دهند.
طلاق در بسياري از موارد و مواقع ضروري است و زوجين ناگزير به قبول اين امر هستند. ولي در اغلب موارد جدايي ها در نتيجه توقعات بيجاي احساسي، اقتصادي و عاطفي زوجين از همديگر، سوءظن و بدبيني بي مورد، نداشتن صبر و گذشت در زندگي، حسادت بيش از حد زن و شوهر، پرخاشگري و تندخويي زن يا مرد و غرور و خودخواهي بي مورد صورت مي گيرد.
بديهي است درگيري هاي خانوادگي و مشاجره هاي پدر و مادر در حضور فرزندان، تأثيرات روحي شديدي بر كودكان و نوجوانان ناظر بر صحنه مي گذارند و در رفتارهاي پرخاشگرانه كودكان و نوجوانان اثر مزمن بر جاي خواهد گذاشت. به طور كلي كودكان و نوجوانان مرگ پدر و مادر خود را راحت تر از طلاق آنان پذيرا هستند، در فوت پدر و مادر پيوندهاي عاطفي، شخصيتي و احساسي و رشته هاي ارتباط رواني گسسته نمي شود يا كمتر سست مي شود و افسردگي و ملال، كوتاه مدت و زودگذر است. در حالي كه آثار طويل المدت طلاق در پسران و دختران بيشتر است و مشكلات ناسازگاري در تشكيل خانواده را به وجود مي آورد.
آنچه از پژوهش ها در امر طلاق برمي آيد اين است كه دختران خانواده هاي تك سرپرست يعني آنها كه فقط با پدر يا مادر به سر مي برند در معرض عوارض نامطلوبي چون انحرافات ازدواج زودرس، فرار از خانه و ترك تحصيل قراردارند. اين امر در مورد گروه هاي اجتماعي و طبقاتي نيز صدق مي كند.
البته وقتي پاي نامادري و ناپدري به ميان مي آيد تحول و پيچيدگي خاصي در زندگي كودكان و نوجوانان به وجود مي آيد.
آشنايي كودك و نوجوان با بستگان جديد، خواهرها، برادرها، دايي ها و عموهاي نانتي گرچه گستره اي از دنياي تازه و متفاوت به وجود مي آورد ولي اغلب فرزندان در جوار ناپدري و نامادري احساس خوشبختي و شادماني نمي كنند. گرچه ممكن است زن يا شوهر با همسر جديد خود كاملاً خوشبخت باشد.
در ايران بيشتر بچه هاي فراري و نوجوانان ساكن در كانون اصلاح و تربيت را قربانيان طلاق تشكيل مي دهند . بچه هايي كه فقط با پدر يا مادر خود زندگي مي كنند، اغلب دستخوش اختلالات عاطفي و رواني مي شوند. اكثر قربانيان طلاق كه همان كودكان و نوجوانان هستند به مادران خود بيشتر نزديك هستند تا پدر، زيرا پدر جدا شده از مادر با بچه هاي خود بيشتر مثل يك خويشاوند رفتار مي كند تا فرزند حال آنكه مادر هرگز از كودكش فاصله نمي گيرد و مهر و محبت و احساس مادري را زير پا نمي گذارد. به قول يك جامعه شناس «هر طلاق مرگ تمدن كوچك خانواده است» اجبار و الزام به طلاق را در موارد و شرايط خاصي از زندگي مشترك بايد پذيرا بود. براساس قوانين اجتماع احترام به آزادي هاي فردي ضرورتي اجتناب ناپذير است ولي قبل از هر جدايي به ميوه هاي نارس درخت زندگي بينديشيم، نگذاريم ناهنجاري هاي جامعه آنها را مسموم كند. تعجيل در داشتن فرزند در سال هاي خطر زندگي مشترك (سال هاي اول و دوم اصولاً سال هاي خطر براي زوج هاي جوان به شمار مي رود) كه ظاهراً براي تحكيم مباني خانواده انجام مي پذيرد كاري است كه بايد با تعمق صورت بگيرد زيرا در صورتي كه به علل مختلف ياد شده بين زوجين جدايي روي دهد نخستين قربانيان، فرزنداني خواهند بود كه از نفاق و تفرقه زوجين به جاي مانده اند. پس بياييم عاقلانه بينديشيم تا:
ـ ازدواج با بصيرت و بررسي صورت پذيرد.
ـ گروه هاي شغلي و طبقاتي مدنظر دختر، پسر و خانواده هاي آنان قرار گيرد.
ـ صداقت در گفتار ملاك باشد و از هرگونه دروغ مصلحتي براي ايجاد زمينه هاي وصلت جلوگيري شود.
ـ ملاك گزينش همسر، ايمان، تدين، صفا و همدلي باشد.
ـ شناخت كافي از خصوصيات اخلاقي، روحي و خانوادگي زوجين حاصل شود.
ـ سادگي، بي پيرايگي، قناعت، صبوري و محبت ستون هاي زندگي مشترك و زناشويي را تشكيل دهد.
ـ در اين صورت جغد طلاق بر بام زندگي ها نخواهد نشست و باد خزان در بوستان هاي زندگي وزيدن نخواهد گرفت.
بهتر است براي ساماندهي به وضعيت زندگي كودكان و نوجوانان تك سرپرست كه ناگزيرند زير نظر پدر يا مادر خود زندگي كنند «واحد مددكاران ويژه طلاق» تشكيل شود تا قبل از صدور حكم پدران و مادران را در اعمال و رفتاري كه بايد بعد از طلاق با فرزندان خود داشته باشند توجيه كنند. به پدران و مادران بايد آموزش داده شود كه از بدگويي و بازگويي عيوب و نقايص يكديگر پيش فرزندان خود (بعد از اجراي حكم طلاق) احتراز نموده و مظلوم نمايي نكنند، چون فرزند بايد واقعيت جدايي پدر و مادر را به عنوان يك الزام و ضرورت زندگي پذيرا باشد و جايگاه حرمت متقابل پدر و مادر را حفظ كند.
تداوم ارتباط و تماس مددكاران ويژه طلاق با خانواده فرزندان تك سرپرست براي بررسي و حل مشكلات رواني ـ اجتماعي در سال هاي بعد از طلاق ضرورت ديگري است كه از معضلات و نارسايي هاي احتمالي كودكان و نوجوانان جلوگيري مي كند. بديهي است گروه مددكاران ويژه طلاق بايد دوره هاي كوتاه مدت روان شناسي كودك، روان شناسي خانواده و روان شناسي اجتماعي را بگذرانند و با مسائل بزهكاري و ناهنجاري هاي كودكان و نوجوانان آشنا شوند.
نتیجه گیری
در کنار آنچه با عنوان راهکارها و پیشنهاداتی در جهت کاهش و پیشگیری از طلاق مطرح گردید، لازم است در بررسی این پدیده توسط محققین، مسئولان و برنامه ریزان نکات ذیل مورد توجه قرار گیرد:
1ـ هر چند گسترش نرخ طلاق به عنوان یکی از مصادیق آسیب های اجتماعی موجبات نگرانی مسئولین و برنامه ریزان نظام را در پی داشته است، لیکن توجه به این مسئله ضروری است که در بسیاری از موارد به رغم وجود اختلافات و ناسازگاری های مداوم و طویل المدت زوجین و به دنبال آن ظهور پیامدهای منفی و گسترده این ناسازگاری ها در سطح خانواده و جامعه (که حتی می تواند گسترده تر از پیامدهای طلاق باشد همچون همسرکشی) طلاق رخ نمی دهد و در این شرایط بر خلاف واقعیت های لازم التوجه به واسطه عدم وجود آمار و ارقام دقیق، ناسازگاری های زناشویی نمود واقعی نداشته لذا بررسی میزان شدت، علل و مکانیزم های کنترل ناسازگاری های خانوادگی پیش از بررسی راهکارهای کنترل طلاق یکی از ضروریات دارای اولویت است.
2ـ در بررسی علل طلاق توجه به حقوق موضوعه نیز حایز اهمیت است چرا که در بررسی مواردی که یا زن متقاضی طلاق باشد نشانگر تفاوت و اختلافات اساسی در علل طلاق ضروری است تا اختیارات گسترده و فراوان در حق طلاق کنترل شود و از سوی دیگر موضوع طلاق برای زن یک موضوع غیر ممکن و لا ینحل (که دارای پیامدهای منفی در صورت وقوع می باشد) نگردد.
3ـ با عنایت به لزوم شناخت دقیق و همه جانبه میزان علل و عوامل بروز پدیده طلاق خاصه دلایل مورد پذیرش دادگاهها به عنوان پیش شرط ارائه مکانیزم های مؤثر و دقیق ویژگی های افراد مطلقه که نتایج آن نیز قابل تعمیم و استناد باشد ضروری است و بدون انجام چنین تحقیقی ارائه مکانیزم پیشگیرانه امکانپذیر نیست.
4ـ طلاق به عنوان یک پدیده اجتماعی منبعث از مجموعه علل و عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاصه مباحث فرهنگی می باشد و تعیین یک عامل اصلی و قطعی بروز طلاق امکانپذیر نیست. بنابراین همچنان که در بسیاری از مطالعات بیان گردیده است، عواملی همچون تعارضات فرهنگی، ناهماهنگی های طبقاتی، گسترش شهرنشینی، خشونت های خانگی، گسترش سطح آگاهی و ارتباطات اجتماعی افراد خاصه در زنان، دخالت های بی مورد دیگران، ازدواج های اجباری، تعدد زوجات، اعتیاد، فقر و بیکاری، محکومیت های درازمدت، بدآموزی وسایل ارتباط جمعی، نارسایی های جسمی ـ روانی هر یک می توانند به نوعی گسترش وقوع و یا احتمال طلاق را افزایش دهد. لیکن تعیین عامل اصلی بروز طلاق همان گونه که ذکر گردید امکانپذیر نیست. بنابراین می بایست علل واقعی طلاق را با استناد به موضوعات مطرح شده در طی شکایات خانوادگی مورد بررسی قرار داده و سپس به ارائه مکانیزم پرداخت.
5ـ به منظور بررسی دقیق پدیده طلاق، شدت و پیامدهای آن می بایست طلاق ها را از حیث طول مدت زندگی مشترک مورد بررسی قرار داد و طلاق ها را به طلاق در دوران عقد (که بیشتر در قالب فسخ نکاح قالب بررسی می باشد)، طلاق طی دو سال اول زندگی، طلاق در ده سال زندگی مشترک و طلاق پس از ده سال زندگی مشترک تفکیک نمود و به تفاوت علل و پیامدهای طلاق به لحاظ زمانی در بررسی ها و اقدامات اجرایی توجه نمود. همچنین ارائه مکانیزم برای پیشگیری از وقوع طلاق مستلزم لحاظ نمودن توزیع استانی و محل سکونت افراد می باشد.
منابع:
1ـ وزارت کشور دفتر امور اجتماعی، وضعیت طلاق در ایران.
2ـ آمارهای برگرفته از اطلاعات مندرج در سایت های اینترنتی ذیل:
3ـ محمدحسین فرجاد، مسائل اجتماعی ایران (فساد اداری، اعتیاد، طلاق)، تهران، 1377، انتشارات اساطیر
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن